کد مطلب:211409 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147
امام صادق و قصیده حمیری
شیخ كشی روایت كرده كه فضیل بن رسان گفت: پس از كشته شدن زید بن علی خدمت امام جعفرصادق (ع) رسیدم و بیتی را در ضمن بیتی داخل كرده برای آن حضرت خواندم - حضرت فرمود ای فضیل عمم زید گشته شد؟ - من عرض كردم آری او را كشتند فرمود خداوند رحمت كند او را او مؤمن و عارف و عالم و راستگو بود اگر او ظفر می یافت وفادار بود اگر به سلطنت می رسید می دانست چه كند.
عرض كردم اجازه می دهی شعری چند بخوانم فرمود صبر كن امر كرد پرده ها را آویختند و درها را گشودند بعد از آن فرمود بخوان من قصیده لام عمرو را خواندم و آواز گریه و نوحه زنان را از پس پرده می شنیدم آنگاه فرمود می دانی این اشعار از كیست؟ گفتم از سید حمیری است فرمود خدا رحمت كند او را گفتم دیدم او نبیذ می آشامد فرمود خدا رحمت كند او را باز من گفتم نبیذ رساق می آشامد فرمود منظورت خمر است گفتم آری فرمود خداوند او را بیامرزد كه دوستدار علی (ع) بود.
شیخ كشی روایت كرده كه سید حمیری را در هنگام نزع دیدم رخسارش سیاه شد در همان حال گفت یا امیرالمؤمنین به دوستان و اولیای خود چنین رفتار می كنند در همان ساعت رنگ صورتش سفید شد مانند ماه شب چهارده.
در كتاب كافی از حیان سراج روایت شده كه او گفت من از سید اسماعیل حمیری شنیدم كه می گفت من اول غالی بوده و اعتقاد داشتم كه محمد بن حنفیه پس از سیدالشهداء امام است ولی طولی نكشید كه چون حضور امام صادق (ع) رسیدم مرا از این انحراف نجات داد و به راه راست و مستقیم هدایت فرمود و به دلایل متضمن و محكم ثابت فرمود كه حجت خدا پس از علی بن ابیطالب امام حسن و امام حسین و سیدالساجدین و محمد بن علی باقرالعلوم بود و اكنون امام صادق است و از آن حضرت تقاضا كردم كه بقیه ی ائمه را تا غیبت
[ صفحه 254]
كبری تعریف و توصیف فرماید و امام جعفرصادق (ع) فرمود ششمین اولاد من و دوازدهمین ائمه ی دین و یازدهمین فرزند فاطمه زهرا علیهاالسلام و علی مرتضی مهدی امت و قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و او زمانی ظاهر می شود كه جهان پر از ظلم و جور شده و او پر از عدل و داد می فرماید سید حمیری می گفت من تا این حقایق را شنیدم از گذشته توبه كردم و از عقیده سابق برگشتم و این قصیده را گفتم كه اولش این است.
فلما رأیت الناس فی الدین قدغووا
تجعفرت باسم الله و الله اكبر
یعنی دین حق و حقیقت را از امام جعفرصادق علیه السلام فراگرفتم و خدا را به امام ششم شناختم و مذهب خود را به آن حضرت شروع كردم كه:
تجعفرت باسم الله و الله اكبر
و ایقنت ان الله یعفو و یغفر
قصیده سید حمیری را با ترجمه ی آن انشاء الله در اواخر كتاب نقل می كنیم.
عرض كردم اجازه می دهی شعری چند بخوانم فرمود صبر كن امر كرد پرده ها را آویختند و درها را گشودند بعد از آن فرمود بخوان من قصیده لام عمرو را خواندم و آواز گریه و نوحه زنان را از پس پرده می شنیدم آنگاه فرمود می دانی این اشعار از كیست؟ گفتم از سید حمیری است فرمود خدا رحمت كند او را گفتم دیدم او نبیذ می آشامد فرمود خدا رحمت كند او را باز من گفتم نبیذ رساق می آشامد فرمود منظورت خمر است گفتم آری فرمود خداوند او را بیامرزد كه دوستدار علی (ع) بود.
شیخ كشی روایت كرده كه سید حمیری را در هنگام نزع دیدم رخسارش سیاه شد در همان حال گفت یا امیرالمؤمنین به دوستان و اولیای خود چنین رفتار می كنند در همان ساعت رنگ صورتش سفید شد مانند ماه شب چهارده.
در كتاب كافی از حیان سراج روایت شده كه او گفت من از سید اسماعیل حمیری شنیدم كه می گفت من اول غالی بوده و اعتقاد داشتم كه محمد بن حنفیه پس از سیدالشهداء امام است ولی طولی نكشید كه چون حضور امام صادق (ع) رسیدم مرا از این انحراف نجات داد و به راه راست و مستقیم هدایت فرمود و به دلایل متضمن و محكم ثابت فرمود كه حجت خدا پس از علی بن ابیطالب امام حسن و امام حسین و سیدالساجدین و محمد بن علی باقرالعلوم بود و اكنون امام صادق است و از آن حضرت تقاضا كردم كه بقیه ی ائمه را تا غیبت
[ صفحه 254]
كبری تعریف و توصیف فرماید و امام جعفرصادق (ع) فرمود ششمین اولاد من و دوازدهمین ائمه ی دین و یازدهمین فرزند فاطمه زهرا علیهاالسلام و علی مرتضی مهدی امت و قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و او زمانی ظاهر می شود كه جهان پر از ظلم و جور شده و او پر از عدل و داد می فرماید سید حمیری می گفت من تا این حقایق را شنیدم از گذشته توبه كردم و از عقیده سابق برگشتم و این قصیده را گفتم كه اولش این است.
فلما رأیت الناس فی الدین قدغووا
تجعفرت باسم الله و الله اكبر
یعنی دین حق و حقیقت را از امام جعفرصادق علیه السلام فراگرفتم و خدا را به امام ششم شناختم و مذهب خود را به آن حضرت شروع كردم كه:
تجعفرت باسم الله و الله اكبر
و ایقنت ان الله یعفو و یغفر
قصیده سید حمیری را با ترجمه ی آن انشاء الله در اواخر كتاب نقل می كنیم.